سلامت روان کودک در شرایط بحرانی: چگونه از کودکان در شرایط ناپایدار مراقبت کنیم؟
1404/04/16
9 دقیقه
در روزهایی که صداهای ناهنجار و ناآرامی، فضای جامعه را احاطه کرده و خانه به تنها نقطه امن برای کودک تبدیل شده است، سلامت روان آنها بیش از همیشه در معرض تهدید است. جنگ، بحران یا هرگونه تنش شدید، میتواند امنیت روانی کودک را تحت تاثیر قرار دهد؛ همان امنیتی که زیربنای رشد، یادگیری و آرامش اوست.
در این مقاله از مایبیبی، بررسی میکنیم که شرایط بحرانی چگونه بر روان کودک تأثیر میگذارد و چطور در این فضا میتوانیم از او محافظت کنیم.
نشانههای اضطراب در کودکان در شرایط بحرانی همیشه با گریه و ترس آشکار بروز نمیکند. گاهی کودک بیدلیل ساکت میشود، گاهی پرخاش میکند و گاهی با چسبیدن افراطی به والدین، میخواهد امنیت گمشدهاش را پیدا کند.
نشانههایی مثل شبادراری، جویدن ناخن، بیقراری، تکرار کلمات یا بازیهای اضطرابآور، همگی میتوانند از علائم اضطراب در کودکان باشند. در زمان جنگ، این علائم تشدید میشوند و گاهی به اشکال متفاوتی بروز میکنند.
تشخیص این نشانهها نیازمند دقت و آگاهی والدین است. گاهی ممکن است کودک هیچ نشانه بیرونی خاصی از خود نشان ندهد، اما درونیترین احساسات او در نقاشیها، بازیها یا حتی شیوه خوابیدن و غذا خوردن بازتاب پیدا کند. مراقبت از سلامت روان کودک یعنی توجه به همین نشانههای ظریف.
برای آشنایی بیشتر با نشانههای رفتاری کودکان، مقاله مرتبط با اختلال کم توجهی یا بیش فعالی کودکان را نیز مطالعه کنید.
در شرایط بحرانی، کودکان نوپا و خردسال ممکن است دچار اضطراب جدایی شوند. این اضطراب میتواند بهصورت گریه هنگام ترک کوتاهمدت مادر، ناتوانی در خوابیدن بدون والد یا مقاومت در برابر تنها ماندن بروز کند. این ترس طبیعی است، اما اگر شدید یا طولانی شود، نیاز به توجه دارد.
برای کاهش این اضطراب، حضور مداوم، ایجاد روتین مشخص، استفاده از جملات اطمینانبخش و تمرینهای تدریجی برای جدا شدن میتواند مفید باشد.
در شرایط بحرانی، اختلال خواب یکی از رایجترین واکنشهای کودکان خردسال است. ترس کودک در مقوله خواب ممکن است به شکل بیدار شدن ناگهانی، گریه در خواب یا حتی امتناع از خوابیدن بروز پیدا کند. صداهای ناآشنا، تغییر در محیط یا اضطراب پنهان والدین، همگی میتوانند کودک را در حالت هشدار نگه دارند و آرامش خواب او را مختل کنند.
برای کمک به کودک، فضای خواب را امن و آرام نگه دارید. استفاده از نور ملایم، قصههای مثبت، موسیقی آرام و حضور والد در کنار کودک هنگام خواب میتواند حس امنیت را به او بازگرداند. عروسک یا پتوی مورد علاقه نیز میتواند احساس آرامش ایجاد کند و نقش حمایتی داشته باشد.
کودکان زیر ۵ سال برای داشتن خوابی آرام، به روتین و برنامه منظم نیاز دارند. بحرانها این روتین را مختل میکنند و باعث بینظمی در خواب میشوند. کودک ممکن است سخت به خواب برود، مدام بیدار شود یا از تنها خوابیدن بترسد.
ایجاد یک روتین خواب منظم مثل حمام گرم، ماساژ، کتابخوانی یا خاموش کردن تدریجی چراغها به کودک کمک میکند تا خواب را با آرامش تجربه کند. اگر کودک نیمهشب بیدار شد، با آرامش و بدون اضطراب به او پاسخ دهید و حضور فیزیکیتان را حس کند. تکرار این روتینها باعث بازسازی تدریجی احساس امنیت و بازگشت به الگوی خواب طبیعی میشود.
اولین قدم، نادیده نگرفتن ترس کودک است. جملههایی مثل «چیزی نیست» یا «بزرگ شدی، نترس» ممکن است کودک را دچار سردرگمی کند. بهترین راه این است که ترس او را بپذیرید و از راههایی مثل قصهگویی، بازی با عروسک یا نقاشی استفاده کنید تا احساساتش را بیرون بریزد.
مثلا از او بخواهید چیزی که در ذهنش باعث ترس شده را نقاشی کند و بعد با کمک شما به چیزی خندهدار تبدیلش کند. این نوع بازیها، باعث میشود کودک روی ترسهایش احساس کنترل پیدا کند. ارتباط چشمی، نوازش و لحن آرام والدین نیز در کاهش این احساس مؤثر است.
در ادامه چند تکنیک عملی و فوری برای آرامسازی کودک را بررسی میکنیم:
کنار کودک بنشینید. حتی اگر در حال گریه یا بیقراری کردن است؛ به چشمهایش نگاه کنید و بگویید: «بیا باهم نفس بکشیم و آروم تا شماره ۱۰ با هم بشمریم…» بعد با صدای بلند یک دم عمیق بکشید (۴ ثانیه)، کمی نگه دارید (۲ ثانیه)، و بعد یک بازدم آرام داشته باشید. (۶ ثانیه)
بدن کودک مانند ذهنش، در شرایط بحران آشفته میشود. پس در این شرایط از لمس آرام و آگاهانه استفاده کنید. کودک را بدون فشار بغل کنید، دستانش را بین دو دست خود بگیرید و پشت کودک را با کف دست از بالا به پایین؛ آرام نوازش کنید. اگر کودک نسبت به بغل کردن مقاوم است، کنارش بنشینید و بگویید: «من اینجام، هروقت خواستی بیا بغلم.»
بعد از اینکه کودک کمی آرام شد، وارد دنیای تخیل بشوید و از او بپرسید: «بیا تصور کنیم یه جای خیلی قشنگ هستیم… اونجا چه شکلیه؟ چه بویی داره؟ چه خوراکی داریم میخوریم…» و تخیل ذهنی را ادامه با کودک خود ادامه دهید. این روش، ابزار قدرتمندی برای بازیابی آرامش در ذهن خیالپرداز کودک است.
صداهای آشنا و ریتمیک مانند زمزمه کردن نام کودک، خواندن لالایی آشنا و یا تکرار آرام یک جمله مثبت، کودک را به حالت تنظیم هیجانی میبرد. جالب اینجاست که پدرها با صدای بم خود میتوانند در این شرایط حسی اطمینانبخش را به کودک هدیه کنند.
دوران دو سالگی با رفتارهایی مثل نهگفتن، قشقرق، وابستگی شدید و نوسانات احساسی شناخته میشود. حال اگر این دوره با بحران یا ناآرامی همراه شود، شدت این واکنشها بیشتر میشود. کودک نمیفهمد چه اتفاقی افتاده، اما رفتار والدین را حس میکند.
برای مدیریت بهتر، سعی کنید برنامههای روزانه کودک را حفظ کنید، گزینههای محدود برای انتخاب در اختیارش بگذارید و از واکنشهای تند پرهیز کنید. بغل کردن، لمس محبتآمیز و همراهی در بازیهای روزمره بهترین پاسخ به بیقراریهای این سن است.
در شرایط بحرانی، گاهی لازم است که محل زندگی خود را ترک کرده و برای مدتی به سفر بروید. برای دانستن نکات لازم در سفر با کودکان، مقاله زیر را بخوانید تا در این شرایط آمادهتر باشید.
برای کودک خردسال، بزرگترین منبع امنیت، رفتار آرام و قابل پیشبینی والدین است. در روزهایی که همهچیز تغییر کرده، شما میتوانید لنگر ثبات کودک باشید. برای مراقبت از سلامت روان فرزندتان:
کودکانی که زیر ۵ سال هستند، بیشتر از آنکه معنا را بفهمند، فضا و احساس محیط را درک میکنند. اگر خانه آرام باشد، آنها هم آرامتر خواهند بود. در این شرایط با هم فضایی میسازیم که کودک در آن حس آرامش، محبت و اطمینان داشته باشد؛ حتی در دشوارترین لحظات.
دیدگاههای شما
(0)